هیپنوتیزم

وبسایت انجمن هیپنوتراپیست های بدون مرز( تاسیس ۱۳۸۷) " اینستاگرام: Hypnoplus "

هیپنوتیزم

وبسایت انجمن هیپنوتراپیست های بدون مرز( تاسیس ۱۳۸۷) " اینستاگرام: Hypnoplus "

مهمترین تئوریها ونظریه های علم هیپنوتیزم

هیپنوتیزم که زمانی در زمره امور غیبی واسرار آمیز به حساب می آمد، اینک در قلمرو بررسی های علمی و دقیق قرار دارد. چنانکه تعریفها و توجیهات مختلفی در این زمینه وجود داردکه به برخی از آنها اشاره می کنیم.


هیچیک از حالات هوشیاری دگرگون، به اندازه هیپنوتیزم بحث برانگیز نبوده است . 

در یک نگاه کلی، هیپنوتیزم را می توان حالت پاسخدهی شدیدی دانست که هیپنوتیزم کننده در یک شخص ایجاد می کند . هیپنوتیزم که زمانی در زمره امور غیبی واسرار آمیز به حساب می آمد، اینک در قلمرو بررسی های علمی و دقیق قرار دارد.البته هنوز مثل سایر حوزه های پژوهشهای روانشناختی در این زمینه نیز مجهولاتی وجود دارد. چنانکه تعریفها و توجیهات مختلفی در این زمینه وجود داردکه به برخی از آنها اشاره می کنیم: 
  

تئوری تلقین پذیری مفرط 

امروزه تا حدود بسیار زیادی به اثبات رسیده است که رابطه کاملا مستقیمی بین تلقین و هیپنوتیزم پذیری وجود دارد. هرچه شخص تلقین پذیرتر باشد ، سریعتر و کاملتر هیپنوز می گردد. در حالت هیپنوز تمرکز نسبت به تلقین یا مطالب خاصی که از سوی درمانگر ارائه می شود زیادتر شده و دامنه توجه به تلقین یا کلمات هیپنوتراپ شدیدتر می گردد. 

تئوری طرد نسبی 

طبق این نظریه انسان دارای دو ضمیر آگاه وناخود آگاه است. ذهن ناخوداگاه انسان قادر به استدلال استقرایی نیست وفقط به صورت قیاسی به تفکر و نتیجه گیری می پردازد. این دو ذهن یا ضمیر در هر شرایطی درکالبد فرد وجود دارد. در حالت هیپنوز، ذهن خودآگاه مجبور به عقب نشینی می گردد تا ذهن ناخود آگاه با پیشروی و امکان بروز داشته های خود برای هدف از پیش مشخص شده ای نظیر درمان یا تغییر عادات و افکار، جانشین آن گردد .]همچنین درنتیجه ارائه تصاویر تازه به ناخودآگاه که بر اساس استدلال قیاسی فرد درحالت هیپنوز و بوسیله تراپیست صورت می پذیرد، این امکان فراهم می شود که چارچوب های تازهای برای نگاه کردن فرد به واقعیات پیرامونی در درون وی طرح ریزی شده و احساسات قدیمی و ناخوشایند که از آن افکار سرچشمه می گیرند واپس زده شوند.[ 

تعریف هیپنوتیزم از دیدگاه افراد مختلف 

برای آشنایی بیشتر با ماهیت هیپنوتیزم بد نیست که به چند تعریف از آن اشاره کنیم : 

- ارنست نولر: "هیپنوتیزم علمی است که به وسیله آن وجدان طبیعی سوژه بر وجدان نهایی و فوق طبیعی آن تاثیر می گذارد. این خاصیت در جمیع اشیاء عالم وجوددارد .لکن کیفیت آن در انسان به حسب استعداد او وسرشت متفاوتش فرق میکند." 

- لغت نامه قوانین بلاک:" هیپنوتیزم علمی است که در درک ورفتار افراد به کمک دوعامل اثر میگذارد.یکی استفاده از قوانین تلقین پذیری ودیگری رسیدن به حالتی به نام خلسه هیپنوتیزمی." 

- دکتر هیلگارد: "هیپنوز یک نوع گسست در هوشیاری می باشد و نوعی خیالبافی معطوف به هدف است." 

- دکتر کاپلان: "هیپنوز، حالت یا شرایطی است که شخص می تواند به تلقینات مناسب وهدفمند که در تعامل با مراجعین پایه ریزی می شود پاسخ دهد. این حالت با تغییراتی درادراک، حافظه و خلق فرد همراه است." 

- دکتر هربرت اشپیگل:" دردامنه آگاهی انسان، اگر حالت آگاهی روی یک خط نمایش داده شده باشد ، در یک انتهای یک طرف از این خط حالت اغماء یا بیهوشی کامل و در انتهای دیگرش هیپنوز یا تمرکز زیاد قرار دارد. در واقع حالت خلسه یا ترانس یک باریکه یا نوار از حالت تمرکز وتجمع وضع آگاهی و توجه انسان است که بسیاری از محرکات غیر مرتبط محیطی را حذف می کند."نمودار زیر این تعریف اشپیگل از هیپنوتیزم را توصیف می کند: 

حالت هیپنوتیزم ـــــ هوشیاری عادی______ حالت اغما 

   (تمرکز زیاد )      ( آگاهی معمولی ) ( بیهوشی )

دکتر رافایل رودز :"در حقیقت هیپنوتیزم شامل یک احساس تمرکز شدید موضعی، همراه با کاهش میزان آگاهی نسبت به محیط واقعی اطراف و محرک های مختلف آن است که شامل یک شرایط گذرای عصبی تعدیل یافته به کمک تحریک سیستم عصبی سمپاتیک یا پاراسمپاتیک می باشد."

پروفسور هیوزبنت:" قسمتهای مختلف مغز ، هر یک انجام کار و وظایفی را بعهده دارند .در هنگام هیپنوتیزم، فعالیت قسمتهای دیگر مغزکه به اندیشه های مختلف توجه دارند ، کاهش محسوسی پیدا کرده و فقط یک فکر و موضوع برای تمرکز سوژه باقی می ماند و آن توجه و تمرکز به فکری ا است که در قالب تلقینات هدفمندی به فرد القا شده و مبنای تغییر نوع استدلالات ذهنی او از استقرایی به قیاسی می شود."

برخی از تئوریها و مکانیسمهای هیپنوتیزم: 

هیپنوتیزم همواره به عنوان یک معما مطرح بوده و آن رابه عنوان یکی از هفت شگفتی دانش روانشناسی به حساب آورده اند که تا کنون دانشمندان بسیاری را به میدان مبارزه علمی برای کشف حقیقت خود طلبیده است و هر کسی بنا بر دیدگاه خود برداشتی از این پدیده و فرایند داشته است . 

اگرچه تا کنون زوایای علمی بسیاری از پدیده های هیپنوتیزمی کشف شده ولی هنوز هم تقریبا تئوری جامع و گویایی برای توجیه تمام پدیده های هیپنوتیزمی وجود ندارد . مکانیسمهای نوروفیزیولوژی و سایکوفیزیولوژی در عین پیچیدگی و ابهامات زیادی که در آنها وجود دارد، تا کنون سر منشاء تعالی بسیاری از زمینه های علمی جدید بوده است. بر این اساس ، در اینجا اشاره ای کوتاه به تئوریهای مطرح شده تخصصی در مورد هیپنوتیزم می کنیم : 

1. Hynosis as a conditioned process leading to sleep 

هیپنوتیزم به عنوان فرایند شرطی منجر به خواب.

پاولف دانشمند بزرگ علوم روانشناختی ،هیپنوتیزم را به عنوان مرحله ای از مراحل خواب توصیف کرده و ضمن بیان این نظریه چنین می گوید که در هیپنوتیزم یکpartial sleep ""داریم و عمیق تر کردن نواحی مهاری لوکالیزه شده روی کورتکس مغز، ایجاد درجات متفاوتی از هیپنوز می کند.]در واقع از منظر پاولوف، حالت خواب در بدن به تدریج پیشرفت کرده و کانون های فعالی تا به خواب رفتن کامل فرد ، مسئول هدایت وکنترل حالت های بین خواب و بیداری است که به آن هیپنوتیزم گفته می شود.[ 

2. Theories based on changes in cerbral physiology 

تئوری هایی که بر اساس تغییرات در ساختار مهاری مغز بنا نهاده شده است. 

این گروه از نظریات کاملا بر اساس دیدگاه نوروفیزیولوژی مغز پایه ریزی شده و حالت هیپنوتیزم را از زاویه رویکرد عصب شناسی مغزی توجیه می کند. تئوریهایی نظیر مهارسلولهای گانگلیونی مغز ، مهار یکسری از فانکشنهای مغزی و تحریک گروهی دیگر بخشها ، شیفت CNS به سمت سیستم وازو موتور ، تمرکز یا تجمع محرکهای مرکزی و احاطه شدن آنها با نواحی مهاری . ] مثلا هایدن هین معتقد است که‌ :" حالت هیپنوتیزم در اثر از کار افتادن موقتی سلولهای کرتکس مغز بواسطه وانهادگی کامل و تغییر امواج مغزی بوجود می آید ." [ 

3.Hypnosis as a state of hypnosis 

هیپنوتیزم به عنوان حالت هیپنوتیزم

]در این نظریه حالت هیپنوتیزم به عنوان حالتی مستقل و منحصر به فرد در فضای روانی انسان مورد مطالعه قرار گرفته ودر همین چارچوب، غالبا به آزمون و مشاهده پدیده های هیپنوتیزمی و شرایط و محدودیت های آن بر اساس فیدبک های واقعی افراد در این حالت پرذاخته می شود.[ 

4.Atavistic theory or Immobilization theory 

نظریه شباهت به نیاکان یا عدم تحرک

]این نظریه بیان می کند که توانایی هیپنوتیزم پذیری انسان، نوعی رفلکس طبیعی برای ایجاد سکون و ایستایی در اوست که بوسیله برخی از عوامل فیزیکی ونمادهاو واژگان منجر به کاهش حساسیت های محیطی می شود و از سنخ همان فرایندی است که در سایر جانداران وحیوانات به عنوان یک مکانیسم دفاعی طبیعی برای محافظت کردن از خود در برابر خطرات وترسها مورد استفاده قرار میگیرد .چنانکه مثلا پاولوف معتقد بود که تنها راه زنده ماندن غالب حیوانات توانایی بی حرکت ماندن آنها در برابر قوه خطر به منظور فرار از تشخیص داده شدن است.این نظریه بیان می کند که در انسان نیز چنین توانایی وجود داشته و تفاوت در عوامل ایجاد آن و شکل بروز آن می باشد که حالت هیپنوتیزم و جذبه یکی از مظاهر ان است. با این حال این نظریه تئوری جامعی برای چگونگی وقوع حالت هیپنوز در انسان و توجیه بسیاری از پدیده های منحصر به فرد آن نیست.[ 

ideomotor activity theory. 5

تئوری ایدئوموتور

(در مورد پدیده ایدئوموتور و توضیحات آن به بخش واژگان و اصطلاحات همین سایت مراجعه بفرمایید.)

6.The dissociation theory

نظریه تفکیک یا انفکاک

یکی از اجزای اصلی و پذیرفته شده ایجاد حالت هیپنوتیزم در انسان پدیده انفکاک است که به کاهش آگاهی محیطی انسان در اثر تمرکز شدید وی بر روی تصاویر ذهنی یا افکار خود اشاره دارد. نظیر آنچه در مثلا یک کلاس درس و هنگام گوش دادن به کلام معلم روی می دهد و اغلب ما آن را تجربه کرده ایم.در این حالت با وجود آنکه ما به کلام معلم گوش می دهیم و حتی به او چشم دوخته ایم، اگر ذهن ما بر روی تصاویر دیگری نظیررویدادهای پس از مدرسه یا خاطرات گذشته تمرکز پیدا کند و معلم کلاس، پرسشی از ما از آنچه در این بین در حال تدریس آن بوده است به میان آورد، غالبا قادر به ارائه پاسخ مناسب درباره آن نبوده یا در خوش بینانه ترین حالت تنها کلیات را به خاطر می آوریم . در واقع بااینکه در تمام این مدت صدای معلم را شنیده و در کلاس درس حضور داشته ایم ،ادراکی از آن صداها نداشته و تنها به آنچه حقیقتا می خواستیم، یعنی تصاویر تداعی شده ذهنی و ندای درونمان گوش داده و تمرکز کرده بودیم. در مورد پدیده انفکاک و توضیحات بیشتر درباره آن نیز می توانید به بخش واژگان و اصطلاحات همین سایت مراجعه بفرمایید.

تئوری هایی که در زمینه مکانیسم هیپنوتیزم و الگوهای ایجاد آن مطرح شده است بیش از موارد فوق بوده و بسیاری از تئوریهای دیگر نظیر موارد زیر نیز در این زمینه حائز اهمیت است که می توانید مشروح آنها را به انضمام توضیحات تکمیلی درباره نظریات فوق، در بخش مقالات تخصصی مطالعه بفرمایید.

7.The role playing theory
نظریه ایفای نقش
8.Hyper suggestibility theory
نظریه تلقین پذیری شدید
9. Trance as Motivated Involvement
خلسه به عنوان انگیزه مشارکت
10. The Regression Theory: Psychoanalytic Concepts:
تئوری رگرسیون یا بازگشتی که به روانکاوی مفاهیم می پردازد
11. Altered State of Consciousness Theory
تئوری حالت تغییر یافته آگاهی
12. Psychophysiological Theories
نظریه روانشناختی
13. Psychosomatic Theories
نظریه های طب روان تنی
14. Informational Theory
نظریه اطلاعاتی هیپنوتیزم
آنچه در این میان مسلم است این است که هیپنوتیزم بوسیله یک مکانیسم تنها قابل توصیف نیست ودر واقع هر تئوری یکی از جنبه های آن را بیان می کند . هیپنوتیزم حتی از دیدگان نظریه کوانتوم نیز پنهان نمانده است و اخیرا طرفداران این نظریه نوین تلاش می کنند تا به توجیه زوایای ناپیدای پدیده های هیپنوتیزمی از دیدگاه خود بپردازند.
نظریات و تئوریهای تاریخی هیپنوتیزم
همچنین عمده نظریاتی که بر اساس سیر تطور هیپنوتیزم، به دلایل پیدایش آن می پردازد عبارتند از:
نظریه مغناطیس حیوانی
دکتر آنتوان مسمر کاشف این نظریه و پیراوانش معتقدند که ، دلیل خواب هیپنوز و پیدایش این حالت در شخص ، اثر نیرویی است که از بدن هیپنوتیزور و به خصوص دستهای او خارج می‌شود. به عقیده مسمر کائنات را امواجی فرا گرفته که این امواج در انسان نیز به وفور یافت می‌شود – مانند کره زمین که دارای دو قطب مغناطیسی شمال و جنوب است- و اگر این امواج از جسم انسانی به جسم انسانی دیگر وارد شود، می‌تواند بسیاری از امراض را که در حقیقت از به هم خوردن تعادل امواج مغناطیسی بدن حاصل شده است،نظم بخشیده و درمان کند. وی که این امواج را مغناطیس حیوانی نامیده معتقد بود که وجود این سیاله ها در همگان یکسان نیست و همه کس قادر نخواهد بود آن را مهار کرده و از آن استفاده نماید.
نظریه چشم دوختن به نقطه نورانی
دکتر برید ، وین هولت و پیروانشان کاشف این نظریه بودند. آنها معتقد بودند که نگاه مستمر و یکنواخت بر شیی نورانی ، اعصاب چشم را خسته می‌کند و این عمل موجبکاهش فعالیت اعصاب مرکزی گشته و در نتیجه شخص در حالت هیپنوز قرار می‌گیرد. برید بر این باور بود که در حالت هیپنوز ، مغز آدمی مجذوب یک فکر می‌گردد ، طوری که سایر افکار و محرکها روی آن تاثیر ندارد .بنابراین وقتی یک فکر تقویت شد، سایر افکار را تحت‌الشعاع قرار داده و موجب توقف سایر فعالیت‌ها خواهد شد.

نظریه تلقین
امیل کوئه و پیشگامان این نظریه می‌گویند که هیپنوتیزم مجموعه‌ای از تلقین و تلقین به نفس می‌باشد. تلقین، القای فکری است که به طور ناخودآگاه از قوه به فعل در می‌آید. تلقین ، ایجاد یک حالت روانی خاص در فرد است که اثرات تصوری را به عنوان واقعیت ادراک کرده و ]در صورت عدم مغایرت با وجدانیات خویش [قبول می‌کند. تلقینات در واقع ناشی از القای افکار در افراد و تمایل درونی به اعمال و حرکاتی است که باعث عکس العمل‌های تحریکی در افراد می شود.

راه‌های ایجاد تلقین می‌تواند، محرک‌های یکنواخت مانند نوازش بدن و یا محرک‌های قوی مانند نور شدید و یا صداهای ناگهانی باشد، که روی اعصاب تاثیر می‌گذارند. در این نظریه ،هیپنوتیزم به منزله یک حالت تمرکز شدید مغزی تعریف می شود. بدین معنا که در حالت عادی و هوشیاری معمولی، مغز افکار زیادی را در خود داشته و تداعی می کند. ولی در حالت تمرکز هیپنوز ، هوشیاری مغز به صورتی عمل می کند که اطلاعات و مطالبی را که به آن تلقین می کنیم، وارد بخشی از مغز می شود که مسئول برنامه ریزی های ذهنی ماست و اعمال ورفتار انسان را هدایت می کند. در چنین حالتی و تحت خواب هیپنوز عمیق ،افکار و تلقینات می تواند تا آنجا بر روی فرد اثر گذار باشد که حتی هیپنوتیزم شونده ممکن است شدیدترین دردها را نیز احساس نکند.
نظریه پاولوف در هیپنوتیزم
این نظریه ، یکی از علمی‌ترین نظریات در زمینه هیپنوتیزم است. ایوان پاولوف فیزیولوژیست و عصب شناس روس معتقد بود :" بروز حالت خواب در اثر منع حفاظی است که در سراسر نیمکره های مغز منتشر میشود و تا حد معینی در مغز پائین می رود ."
براساس این نظریه حالت خواب در سراسر نیم کره‌های مغز منتشر می‌شود این پدیده بهطور ناگهانی صورت نمی‌گیرد و کانونهای فعال و بیداری همچنان در مغز باقی می‌مانند که باعث ایجاد حالتی بین خواب و بیداری می‌شود و همین نقاط بیدار است که ارتباطی بین فرد و هیپنوتیزم کننده ایجاد می‌کند.
در این نظریه شخص هیپنوتیزم شونده مانند کسی است که به طور طبیعی به خواب رفته ولی به دلیل وجود نقاط بیدار در مغز ، سخنان عامل را می‌فهمد و نسبت به تحریکات و جریانات خارجی ، بی توجه اما هوشیار است .
نظریه میلتون اریکسون
میلتون اریکسون وتئوریهای منحصر به فرد و نوآورانه اش در هیپنوتیزم درمانی و تکنیک های القایی، خود به تنهایی یک فرهنگ مستقل در دانش هیپنوتیزم محسوب شده و برای تشریح کامل ابعاذ آن باید در مقالات جامع دیگری بدان بپردازیم. چه آنکه امروزه تئوریها ،تفکرات و شیوه های درمانی او در سراسر کلینیک ها و مدارس هیپنوتراپی جهان ،رویکرد مسلط و غالب بوده و به سبب نگاه تازه اش و هماهنگی و ترکیبش با سایر رویکردهای روانشناختی در عمل بیشتر بدان پرداخته می شود.شاید از این روست که یافته های وی فراتر از حد یک نظریه بوده و به آن "مدل اریکسونی"در هیپنوتراپی نیز گفته می شود.
اما آنچه به اختصار در این زمینه می توان گفت آن است که از دیدگاه وی، خلسه و هیپنوتیزم حالتی است که در آن یادگیری وآمادگی برای تغییر کردن از سوی افراد به شدت افزایش پیدا کرده و شبیه حالت مجذوب شدن در انسان است که باید هنرمندانه و ناخودآگاه بوسیله هیپنوتراپیست در او ایجاد شده و در لحظه مناسب، پیام اصلی در ذهن فرد با قدرت تمام بارگذاری شود.
هیپنوتیزم از دیدگاه وی حالتی طبیعی است که هرکسی می تواند آن را تجربه کند و بیش از هر چیز (حتی ریلکس شدن و آرامش) به نمادها،تصاویر ذهنی و طرحواره هایی مربوط است که از پیرامونمان در ذهن ما تفسیر می شود.
وی به بار معنایی پنهان شده در ورای کلمات و قدرت منحصر به فرد هریک آنها تاکید می کرد واز این رو گاه برای نوشتن متن تلقینات هر یک از مراجعین خود زمان زیادی را اختصاص می داد. به عقیده او تغییرات رفتاری زمانی موثر واقع خواهد شد که به جای تکیه بر تلقینات وتکرار یکنواخت آنها یا حتی وارسی خاطرات گذشته فرد ،درمانگر بر اساس تکنیک های استراتژیک که نیازمند تسلط و خلاقیت ویژه ای در مراحل درمان و تعامل با مراجعین است، بر روی انگاره های کنونی ناخودآگاه او که اغلب بازبینی مجدد ارزش ها و چارچوب های داوری او را شامل می شود، تمرکز پیدا کرده و او را به یک پرسش و پاسخ درونی در حالت هیپنوتیزم وادارد که می تواند بدون القای سنتی حالت هیپنوتیزم انجام شده و حتی عمده این تغییرات در یک فرایند چالشی فرد با خود ، پس از جلسه درمان آغاز سده و ادامه پیدا کند.
در واقع از منظر اریکسون آنچه بیش از آرمیدگی و تمرکز محوری، لازمه ایجاد هیپنوتیزم در افراد است، ایجاد آمادگی در افراد، برای تغییر و انتظار مثبت از درمان هیپنوتیزمی بوسله برقراری یک راپورت مناسب با مراجعین است.
او برای تحقق این منظور از شیوه های خارق العاده ای بهره می برده است که بعدها بوسیله شاگردانش تدوین، تکمیل و نامگذاری شده اند. "قصه درمانی " یکی از مهمترین این شیوه هاست.
(در مورد نظریات و تئوریهای تاریخی هیپنوتیزم و توضیحات بیشتر درباره آن می توانید به بخش تاریخچه هیپنوتیزم همین سایت مراجعه بفرمایید.)

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد