هیپنوتیزم

وبسایت انجمن هیپنوتراپیست های بدون مرز( تاسیس ۱۳۸۷) " اینستاگرام: Hypnoplus "

هیپنوتیزم

وبسایت انجمن هیپنوتراپیست های بدون مرز( تاسیس ۱۳۸۷) " اینستاگرام: Hypnoplus "

شرایط منحصر به فرد هیپنوتیزور

پرستیژ در دگرهیپنوتیزم یا اثرگذاری در دیگران از اعتبار بالائی برخوردار است و می تواند ۵۰ درصد از قدرت نفوذ در دیگران یا نفوذ هیپنوتیزور به سوژه ها را در برگیرد


یکی از شرایط مهم و معتبر هیپنوتیزور شدن، داشتن پرستیژ ایده‌آل یا شخصیت مقتدر و قابل اعتماد است. پرستیژ در دگرهیپنوتیزم یا اثرگذاری در دیگران از اعتبار بالائی برخوردار است و می‌تواند ۵۰ درصد از قدرت نفوذ در دیگران یا نفوذ هیپنوتیزور به سوژه‌ها را در برگیرد. بنابراین افرادی که فاقد پرستیژ قابل قبول و معتبر هستند، هر چند اطلاعات وسیعی از علوم مختلف را داشته باشند و بسیاری از فنون هیپنوتیزور را بدانند، قادر نخواهند بود به درون سوژه‌ها نفوذ کرده و آن‌ها را تحت تأثیر قرار دهند و چنان‌چه در بعضی موارد بتوانند عدهٔ معدودی از اشخاص را که از استعدادهای خاص روانی برخوردار هستند، تحت تأثیر قرار دهند، نمی‌توانند اعتبار لازم را در تأثیرگذاری به‌دست آورده
 

 
 و اعتماد مردم را به‌کار خود و ماهیت هیپنوتیزم جلب نمایند. ولی اشخاصی که از پرستیژ بالائی برخوردار هستند، به‌راحتی می‌توانند با شرایطی که در زیر توضیح خواهیم داد، از عهدهٔ انواع هیپنوتیزم‌های نمایشی، پرورشی و درمانی برآمده و به اعتبار شخصیت منحصر به فرد خود بیفزایند.


۱) اطلاعات وسیع از علوم مختلف به‌ویژه فلسفه و عرفان، الهیات، روانشناسی، جامعه‌شناسی، روانکاوی، فرا روانشناسی و هیپنوآنالیز.


این اطلاعات از طریق آموزش هیپنوتیزم و مطالعهٔ اثرها و عقیده‌های روانشناس‌ها، فلسفه‌دان‌ها، عارف‌ها، شاعرها و انواع طریقت‌های باطنی و تعلیم‌ها درونی موجود در نقاط دور و نزدیک جهان به‌خصوص هیپنوتیزهای معروف به‌دست می‌آید.


هیپنوتیزور باید همواره در جریان آموزش‌های دگرهیپنوتیزم قرار گرفته و دوره‌های مختلف آن را تجربه نماید و تا جائی‌که مقدور است، باید با استادها و هیپنوتیزورهای مجرب، ماهر و باتجربه مصاحبت و معاشرت داشته باشد. همچنین آگاهی دقیقی از دین‌های الهی داشته باشد تا به این طریق بتواند شناخت عمیقی از ماهیت انسان و بعدهای مختلف آن کسب نماید. از دیر زمان این شعار زیبا زبانزد خاص و عام بوده که گفته‌اند: ”توانا بود هر که دانا بود“ یعنی هر چه بیشتر دربارهٔ علوم مختلف، آگاهی داشته باشیم و بتوانیم با قدرت بیان و نفوذ کلام آن‌ها را به دیگران انتقال دهیم، در ایجاد پرستیژ و مهارت در فن دگرهیپنوتیزم موفق‌تر خواهیم بود.


۲) آشنائی کامل با تاریخچهٔ هیپنوتیزم و سیر تکاملی آن


هیپنوتیزور باید بداند هیپنوتیزم در گذشته به چه عنوان‌هائی خوانده می‌شده و هم‌اکنون ماهیت آن چگونه تعبیر و تفسیر می‌شود. هیپنوتیزم از ابتداء خلقت، همراه انسان بوده و پیوسته او را تحت تأثیر قرار می‌داده است، ولی تأثیر آن ملموس نبوده و به هیچ نامی هم معروف نبوده است. البته همین الان هم برای بسیاری از اشخاص، نامحسوس است، زیرا اگر ما هیپنوتیزم را نوعی جلب توجه و یا تمرکز شدید قوا تعبیر کنیم و یا آن را یک عامل تأثیرگذار معرفی نمائیم، متوجه خواهیم شد که انسان از زمانی‌که به‌وجود خود آگاه شد، تحت تأثیر این عامل ناخواسته بوده است. تأثیرهای طلسم سازها، رمال‌ها، دانشمندها، حکیم‌ها و حتی شعبده‌بازها و تردست‌ها قرار گرفت و به‌عنوان‌های مختلف مورد بهره‌برداری واقع شد.


البته این اشخاص، آن را به پشت پردهٔ اسرار برده و به آن مارک معجزه و کرامات یا سحر و جادو زدند؛ ولی این پدیده در سال ۱۷۷۹ میلادی توسط "دکتر مسمر" از اهالی وین "مانیه‌تیزم" نامیده شد و پس از او شخصی به نام "دوپیسکور" که از شاگردهای "مسمر" بود، آن را "خواب مغناطیسی"نامید و سپس توسط جراح انگلیسی به نام "جیمز برید"، "هیپنوتیزم" نام گرفت و علت این‌که به این نام معروف شد و هنوز هم در کل جهان اعتبار دارد، این است که هیپنوتیزم یک اسم انگلیسی است و زبان انگلیسی که یک زبان بین‌المللی است و توانسته اصالت خود را حفظ کند و هیپنوتیزم، مناسب‌ترین نامی است که می‌تواند تمام عنوان‌ها و تعبیرها را در این رابطه در برگیرد و به هیچ طریقی هم از اعتبار آن کاسته نشود. به‌عنوان مثال، هیپنوتیزم پس از "جیمز برید" به نام‌های مختلف از جمله "خواب تلقینی"، "خواب مغناطیسی"، "بازتاب شرطی"، "سیر قهقرائی"، "تمرکز فکر" و از نظر ما "خلاء ذهنی" و یا "عامل تأثیرگذار که در اثر تمرکز و توجه ایجاد می‌شود"، تعبیر شده است، ولی هیچ‌یک از نام‌های بالا نتوانسته از اعتبار نام آن بکاهد، زیرا بدون عنوان هیپنوتیزم نمی‌توان به ماهیت اصلی آن پی برد. بنابراین هر عنوانی که که در این‌باره بیان شود، باید از کلمهٔ هیپنوتیزم استفاده گردد. به طور مثال، هیپنوتیزم یعنی خواب مغناطیسی، یا هیپنوتیزم یعنی سیر قهقرائی و یا هیپنوتیزم یعنی... خلاصه بدون نام هیپنوتیزم نمی‌توان نظر خود را دربارهٔ مفهوم آن بیان کرد.


اما باید دانست که آشنا کردن مردم به مفهوم‌های هپینوتیزم و ماهیت آن قبل از شروع کار، از مهمترین واجب‌هاست. اگر هنرجو ماهیت آن را ندارند، نمی‌تواند درک روشنی از حالت‌ها و درجه‌های هیپنوتیزم داشته باشد. بنابراین، لازم است اطلاعات کافی دربارهٔ پدیده‌های هیپنوتیزمی و کاربرد آن داشته باشید.


۳) آشنائی با مکانیزم ضمیر آگاه و ناخودآگاه


ابتدا لازم است کمی با مکانیزم ناشناختهٔ ضمیر ناخودآگاه آشنا شوید. همان‌طور که در قبل هم به آن اشاره کردیم، ضمیر آگاه انسان هم‌زمان و در یک لحظهٔ واحد نمی‌تواند بیش از یک فکر را مورد توجه قرار دهد. به طور مثال، چند فکر وارد ذهن شود، در یک زمان، فقط یک فکر مورد توجه قرار می‌گیرد. وقتی که فکری مورد توجه قرار گرفت، بلافاصله در حافظهٔ ضمیر ناخودآگاه به ثبت می‌رسد و ضمیر ناخودآگاه هر فکری را که از طرف ضمیر آگاه مورد توجه قرار می‌دهد، بدون کم و کاست می‌پذیرد و در مواقع مختلف، به طور خودکار یا در نتیجهٔ بازتاب‌های شرطی، به سطح آگاهی کشانده و انسان را تحت تأثیر قرار می‌دهد.


ـ نکتهٔ مهم:


با وجود افکار همهٔ صاحب‌نظرها که اظهار داشته‌اند ضمیر آگاه انسان شعور دارد، ولی فاقد حافظه است و هم‌چنین عنوان کرده‌اند که ضمیر ناخودآگاه انسان حافظه دارد، ولی فاقد شعور و قوهٔ تشخیص است، ما معتقد هستیم که ضمیر آگاه انسان همانند ضمیر ناخودآگاه دارای حافظه است و بسیاری از موضوع‌های سطحی ریز و درشت مانند جشن‌ها، عروسی‌ها، مجلس‌های ترحیم و اتفاق‌های مهم و به یادماندنی را به خاطر دارد و هر زمان که بخواهیم، می‌توانیم آن‌ها را به یاد آورده و مورد بهره‌برداری قرار دهیم. هم‌چنین ضمیر ناخودآگاه انسان، هم دارای حافظه است و هم دارای شعور و ادراک عمیق و می‌توان آن را "انبار محفوظ‌های عمقی و ژنتیکی" نامید. چون همهٔ رخدادها و موضوع‌های گذشته دور و فراموش شده در این بارگاه به ثبت رسیده و نگه‌داری می‌شوند. ولی این موضوع‌ها به‌راحتی و به سرعت به یاد نمی‌آیند، مگر این‌که قادر باشیم به اعماق آن فرو رفته و محتویات آن را به سطح آگاهی بکشانیم. برای تحقق این‌کار، کافی است ضمیر آگاه را با ضمیر ناخودآگاه هماهنگ نمائیم.



ضمیر ناخودآگاه نیز دارای شعور و ادراک عمیق است و براساس دو آیهٔ مقدس از سورهٔ "زلزال": "فَمَن یَعمَل مِثقال ذَرَه خَیراً یَرَه وَ مَن یَعمَل مِثقالَ ذَرَه شراً یَرَه" "هر ذره را به حساب می‌آورد و حتی قاضی عادل نیزه ست و هر خیر و شری را مو به مو محاسبه کرده و جزاء آن را به‌موقع، تعیین و موجبات راحتی و آرامش و از طرفی ناراحتی‌های روحی و جسمی را فراهم می‌کند." هم‌چنین می‌توان گفت ضمیر ناخودآگاه انسان بیش از ده‌ها میلیارد سلول بدن را تحت نظارت و مراقبت دارد و در هر لحظه، هزاران فعل و انفعال شیمیائی را کنترل و سازماندهی می‌کند. آیا با این حساب باز هم می‌توان ضمیر ناخودآگاهی را فاقد شعور دانست؟ آیا همین ضمیر ناخودآگاهی نیست که بسیاری از صاحب‌نظرها آن را شعور باطن می‌نامند؟ اگر باطن شعور دارد، پس چرا باید ضمیر ناخودآگاه را فاقد شعور بدانیم؟ اینجاست که یک هیپنوتیزور باید اطلاع کافی از ماهیت و نقش مؤثر ضمیرآگاه و ضمیر ناخودآگاه، داشته باشد.


۴) جالب توجه از لحاظ رفتار، گفتار و کردار


یعنی شخصیتی مستقل و غیرقابل شناخت داشته باشد و هیچ نقطه ضعفی از خود نشان ندهد و در واقع دست نیافتنی بوده و در عین حالی که در میان مردم است، هیچ علائمی نتواند معیاری برای شناخت کامل او معین کند. خلاصه خودزیستی در عین هم‌زیستی را الگوی خود قرار داده و به شعار "در میان باش، ولی تنها باش"، جامهٔ عمل بپوشاند.


۵) تمرکز حواس و اراده‌ای خلل‌ناپذیر


در هر شرایطی، ناامید نشود و عقب‌نشینی نکند و اگر لازم شد، تغییر روش دهد و در تصمیم‌گیری، قاطع و سریع باشد، اعتماد به خویشتن و اعتماد کامل به یک نیروی پشتیبان داشته باشد. البته اتکاء به مرشد یا استاد، آخرین مانع در سیر و سلوک محسوب می‌شود که آن نیز در نهایت باید شکسته شود و این‌کار فقط به‌وسیلهٔ استاد صورت می‌گیرد. نه خود شخص و نه غیر.


نکته: هیچ‌کس بدون راهنما یا استادِ حق در قید حیات، به رضایت کامل نرسیده است. حتی پیران طریقت و استادهای صاحب‌نام از نیروی پشتیبان مرشد و راهنما برخوردار بوده‌اند. برای این‌که درک این مطلب برای‌تان آسان‌تر شود، به توضیح یک اظهار نظر می‌پردازیم.


یکی از هنرجوهای مؤسسهٔ ورزش‌های علمی اظهار داشت که در بسیاری از کلاس‌های خودهیپنوتیزم شرکت کرده، ولی تحت تأثیر هیچ‌یک از تلقین‌های مثبت استادها قرار نگرفته است. حتی به تلقین‌های مثبت آن‌ها پاسخ منفی داده و ناخودآگاه دچار دردهای بدون علت در اعضاء بدن خود می‌شده است. این هنرجو در ادامهٔ اظهارهای خود گفت: "وقتی در کلاس‌های ورزش‌های علمی شرکت کردم، به این نتیجه رسیدم که آنچه در این کلاس‌ها گفته شده، حتی کوچک‌ترین ذره‌اش در من، سرگرم کار بوده و بی‌کم و کاست به حساب می‌آید و مرا نه تنها تا پایان عمر، بلکه پس از مرگ نیز هدایت و حمایت خواهد کرد." هم‌چنین با اطمینان، اظهار داشت: "این آموزش‌ها، تمام آموخته‌های گذشتهٔ مرا از ابتدا خلقت تا اکنون تغییر داد."


حالا توجه کنید هنرجوئی که تعلیم‌های استادش را نادیده گرفته و مدعی قطبیت می‌شود و یا خود را برتر از استاد خود معرفی می‌کند، چه عواقبی در انتظار خواهد بود. آیا جزء این است که ضمیر باطنش با عقاید فعلی‌اش تعارض ایجاد می‌کند و از درون، او را محکوم نموده و از پیشرفت‌هایش جلوگیری می‌کند؟


۶) هوش عالی، قدرت، شجاعت و شهامت


هیپنوتیزور باید هیچ قدرتی را به‌جزء قدرت خداوند و استادِ حق در قید حیات، برتر از قدرت خود نداند. البته این مطلب به این معنا نیست که هیپنوتیزور از قدرت کذائی دم زند و خود را فراتر از توان و ظرفیت خود معرفی کند. بلکه هیپنوتیزور باید به قدرت خود ایمان داشته باشد و آن را به‌خود ثابت کند. در غیر این‌صورت، هر چند کوشش و تلاش کند، به موفقیت کامل نخواهد رسید، مگر این‌که این نیرو از طرف استاد به هنرجو تفویض شود. در این‌صورت هنرجو نمی‌تواند مدعی قدرت بیش از حدی باشد که از استاد به امانت گرفته است. البته این محرله از قدرت، نصیب هیپنوتیزوری می‌شود که معرفت را مقدم بر معروفیت بداند و در هر پست و مقامی که قرار گیرد، حتی در جائی که از نظر دیگران معروف‌تر از استاد جلوه کند، می‌داند که بدون نیروی پشتیبان و راهنمای واجب‌الطاعه قادر نخواهد بود در جادهٔ پر پیچ و خم حقیقت‌های عرفان گام نهاده و سلامت به‌سر منزل مقصود نائل آید.


۷) قدرت بیان و نفوذ نگاه


قدرت بیان و نفوذ نگاه، دو نیروی مخصوص دگرهیپنوتیزم و نفوذ در دیگران است که یک هیپنوتیزور باید دارای آن باشد، چون پرستیژ هر شخص از طریق صحبت کردن و نگاه او معلوم می‌شود. برای تقویت این دو نیرو، تکنیک‌هائی در نظر گرفته شده که در جلسه‌های بعدی مورد آموزش قرار خواهیم داد.


۸) خویشتن‌دار، مسلط به نفس، قاطع و مستحکم در عمل


این خصوصیت‌ها از شرایط مهم استاد هیپنوتیزم به حساب می‌آید. گرچه در انظار، فردی عادی و ساده به‌نظر می‌رسد، ولی هنگام عملیات هیپنوتیزم، حالتی به‌خود بگیرید تا مورد توجه قرار گرفته و کارش را به‌نحو احسن انجام دهد. در غیر این‌صورت، کوچک‌ترین لغزش و تزلزل در عمل، منجر به شکست خواهد شد.


۹) صبور و ثابت قدم در امور


صبر نیز یکی دیگر از شرایط مهم هیپنوتیزور محسوب می‌شود، چون در بسیاری از مواقع، لازم است ساعت‌ها تلاش کند و در صورت لزوم با تغییر روش‌‌های متعدد و مبارزه با مکانیزم‌های دفاعی به موفقیت دست یابد. در غیر این‌صورت، هیپنوتیزم را به جلسهٔ دیگر موکول کرده و به سوژه اطمینان دهد که در جلسه‌های بعد او را هیپنوتیزم خواهد کرد.


۱۰) با وقار و با ابهت


گاهی وقت‌ها لازم است که هیپنوتیزور طوری خود را به سوژه معرفی کند و یا خود را به او بنمایاند که سوژه در قبال هیبت هیپنوتیزور احساس کند که تحت نفوذ شخصیت معتبر و قدرتمندی قرار دارد.


۱۱) متین و خوش حرف


کمتر گوید ولی گزیده گوید. به قول "صائب تبریزی":


خوب می‌گوید سخن آنکس که گفتارش کم است


میوه نیکو پرورد آن شاخه که بارش کم است


گاهی لازم است لحن و آهنگ صدا را عوض نماید و با ریتم مخصوص و هماهنگ تلقین‌ها را به‌صورت یکنواخت تکرار کند.


شاید بعضی از هیپنوتیزورها از نظر ظاهر زیاد جلب توجه نکنند و بسیار ساده و عادی جلوه کنند، ولی وقتی لب به سخن می‌گشایند با کلمه‌های گزیده و قصار، همهٔ شنونده‌ها را مجذوب و محصور خود می‌کنند و به قولی ”طرف به قیافه نمی‌آید ولی در سخن، چیز دیگری است.“


۱۲) عصمت و عفت اخلاقی


به‌عبارتی اخلاق، رفتار و گفتارش آراسته به عصمت و عفت باشد، زیرا ممکن است کوچک‌ترین سوءنیت، موجب نارسائی و شکست در کارش شده یا دست کم نتیجهٔ خوبی نداشته باشد.


در این‌باره می‌توان بحث جداگانه‌ای را باز کرد. ولی در این بحث کافی است یادآور شویم ممکن است فکر کنید که سوژه در حالت هیپنوتیزم هیچ اراده‌ای از خود ندارد و دربست در اختیارتان قرار گرفته و متوجه رفتار و حرکت‌ها شما نیست. در صورتی‌که این طرز تفکر، اشتباه محض است، چون ضمیر باطن سوژهٔ تحت هیپنوتیزم فعال‌تر از حالت عادی عمل کرده و بیش از زمان بیداری و عادی، امور را تجزیه و تحلیل می‌کند. حتی حرکت‌های پنهانی زشت و زیبای شما را جذب کرده و به‌موقع به ضمیر آگاه سوژه هشدار می‌دهد و در نتیجه سوژه بعد از مدتی از شما متنفر و بیزار خواهد شد.

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد